سفارش تبلیغ
صبا ویژن
پارسایى زیور درویشى است ، و سپاس زیور توانگرى . [نهج البلاغه]

دوزخ

 
 
عفوم کن و ستارم باش(دوشنبه 88 اردیبهشت 21 ساعت 10:28 صبح )

سلام عزیز

بازم اومدم سراغت میدونم ازم دل خوشی نداری میدونم بار گناهم رو روزبه روز سنگین تر میکنم میدونم دوست داری سر به تنم نباشه ولی گذاشتی بمونم تا بار گناهام رو سنگین تر کنم تا حسابی عذابم کنی

فکرنکن خودم دوست دارم روزبه روز ازت دور تر شم کاش عنان نفسم دست خودم بود نه عنان من بدست نفسم کاش عرضه داشتم لگد بزنم به هرچی گناهه و برگردم سمتت و بگم حالا که خودم هستم و خودم منو ببخش دلم داره میترکه میدونم هر روزی که میگذره و هربار که گناهم رو تکرار میکنم از چشمت بدتر میفتم ولی اگه نگی خیلی بی شرم و حیا هستم میگم که همیشه فکرمیکنم هرکی منو درک نکنه و دلیل کارهام رو ندونه تو میدونی میدونم این حرفا توجیه درستی برای گناهکار شدن من نیست ولی فکرمیکنم منو میبخشی هرچند هنوزم به درستی عقیده و کار اشتباهم مطمئن نیستم شاید یه روزی به این برسم که کارم اساسا اشتباه بوده ولی اونوقت چطور در مقابل تو بایستم و ازت طلب آمرزش کنم وقتی الان اینقدر گستاخ هستم که میگم منو تو گناهم یاری کن و درکم کن نمیدونم چی میگم قاطی کردم فقط میدونم که نباید تنهام بزاری خدایا فقط توئی که همه اسرار من و میدونی پس هیچوقت نزار سر من برای کسی فاش بشه همیشه ستارالعیوبم باش همیشه عفوم کن

آخر یه شب این گریه ها سوی چشام و میبره

عطرت داره از پیرهنی که جا گذاشتی میپره

باید تو رو پیدا کنم هرروز تنهاتر نشی

راضی به با من بودنت حتی از این کمتر نشی

تنهام نزار







بازدیدهای امروز: 33  بازدید

بازدیدهای دیروز:9  بازدید

مجموع بازدیدها: 16269  بازدید


» لینک دوستان من «
» لوگوی دوستان من «
» آرشیو یادداشت ها «
» اشتراک در خبرنامه «